یگانه جونمیگانه جونم، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

یگانه عزیز مامان وبابا

تولد بابا ناصر

یگانه جان امروز هم یکی از روزهای قشنگ زندگیمونه آخه امروز تولد بابا ناصر عزیزه.ناصرجان تولدت مبارک   در شب های خوشبختی تو سهم من تنهایی است در دل من اما فقط آرزوی توست تولدت مبارک ...
28 دی 1391

هفتمین سالگرد ازدواج

یگانه جان امروز 24 دی 91 مصادفه با هفتمین سالگرد ازدواج مامان وبابات     خوشبختی را نمی توان وام گرفت   خوشبختی را نمی توان حتی برای لحظه ای به عاریت خواست  خوشبختی را نمی توان دزدید  نمی توان خرید  نمی توان تکدی کرد  ....  و من خوشبختم  که همسری دارم  مهربان و صمیمی  باگذشت و بزرگوار  استوار و محکم  برای خوشبختی و رفاه من و دخترم از جان مایه می گذارد.  امروزشروع هفتمین دهه زندگی مشترک ماست.  وقتی فکر می کنم ،می بینم هفت سال چقدر زود گذشت.  روزهای شاد ،روزهای سخت و....  و در همه این رو...
24 دی 1391

فصل امتحانات

یگانه جون مامان این روزا به خاطرشروع امتحانات دانشگاه خیلی سرش شلوغه تا اونجایی که روز اربعین وجمعه هم از صبح تا 5 عصر دانشگاه بودم.خیلی هم دلم برات تنگ میشد ولی عزیز دلم چاره ای نبود.حالا تو بزرگی کن ومامانو ببخش انشاالله جبران میکنم. ...
16 دی 1391
1